تبليغ بيش از حد هولوكاست ، همه را خسته كرده
تبليغ بيش از حد هولوكاست ، همه را خسته كرده
• تبليغ خسته كننده هولوكاست
با اين حال كتاب نوويك نبايد ناديده گرفته شود؛ حتي از سوي كساني كه از موضوع هولوكاست خسته شدهاند يا كساني كه در افسانهها و داستانهايي فرو رفتهاند كه مربوط به بحث در مورد آنچه آلمانها در جنگ جهاني دوم با 6 ميليون (يا 7 ميليون و يا بيشتر) يهودي انجام دادهاند – يا ندادهاند - است. در واقع كتاب نوويك مملو از شگفتي است، و چشماندازهايي نو براي درك آنچه در جنگ جهاني دوم رخ داده است را بروي انسان ميگشايد – برخلاف آنچه در قالب صنعت هولوكاست به ما گفته شده است - و نشان ميدهد كه چگونه اين موضوع به عنوان يك ابزار برنامهريزي شده سياسي و اجتماعي مورد استفاده قرار ميگيرد.
TBR در تحليل اين كتاب ميافزايد: كتاب نوويك فاش ميسازد كه در ميان رهبران يهودي – خصوصاً در جامعه يهوديان آمريكا - پذيرفته شده است در اثر پرداختن مداوم جامعه يهود و رسانهها به موضوع هولوكاست، در ميان جامعه خستگي رو به رشدي – و اگر بخواهيم حقيقت را بگوييم عدم بردباري - نسبت به اين موضوع ايجاد شده است؛ هرچند رهبران يهودي اين مسئله را بسهولت و بطور علني تأييد نميكنند.
براساس كتاب نوويك بسياري از رهبران يهودي از رشد جمعيت اسپانيوليها، سياهان و آسياييها (و قدرت سياسي آنها) در آمريكا كه در جنگ جهاني دوم در اروپا هيچ جرمي مرتكب نشدهاند (و هيچ ارتباطي با آن نداشتهاند) نگران هستند. رهبران يهودي دريافتهاند كه اين گروهها با سوءظن به استمرار مسئله قربانيان هولوكاست مينگرند و ممكن است اين خطري فزاينده براي منافع يهوديان در آمريكا و سرار جهان باشد.
حتي " الي ويزل " (كه شايد مشهورترين نجايتيافته هولوكاست در تاريخ باشد) ميگويد كه نهايتاً مردم خواهند گفت "كافيست ... ما نميتوانيم هر روز اين مسائل را تحمل كنيم " ... و يهوديان خود آماده جوابگويي به اين موضوع نيستند. ويزل ميپرسد: " پاسخ شما به اين واكنش چيست؟ "
بطور خلاصه مردم – بسياري از مردم از نژادها، مذهبها و رنگهاي مختلف در آمريكا و همه جاي جهان - از شنيدن " هولوكاست " خسته شدهاند.
بسياري از يهوديان آمريكا (و يهوديان سراسر جهان) از آنچه عموماً "انكار هولوكاست " ناميده ميشوند احساس خطر كردهاند اما نوويك در خصوص اين موضوع بحثبرانگيز نگرشي متفاوت دارد. گرچه او گزارش "رسمي " هولوكاست كه در رسانهها و محيط دانشگاهي شايع است را قوياً باور دارد، اما معتقد است كه سازمانهاي يهودي وقت و انرژي بسيار زيادي را براي سركوب كساني كه اين گزارش رسمي را به چالش كشيدهاند، صرف ميكند.
• ارقام و داستانهاي ساختگي در مورد قربانيان هولوكاست
اين مقاله ميافزايد: نوويك در اين باره مسئلهاي بسيار جالب را فاش ميسازد كه انتشار آن (با پشتيباني يك "منكر هولوكاست ") ممكن است به عنوان "انكار هولوكاست " شناخته شود. رقم 11 ميليون (يا نظريه 5 ميليون قرباني ديگر كه به 6 ميليون يهودي افزوده شده است) هيچ معناي تاريخي ندارد. رقم پنج ميليون يا خيلي كم است (براي تمامي شهروندان غيريهودي كشته شده توسط امپراتوري رايش سوم) و يا خيلي زياد است (براي گروههاي غيريهودي كه مانند يهوديان هدف كشتار قرار گرفته بودند).
اين رقم از كجا آمده است؟ گرچه هيچ سندي براي اين رقم وجود ندارد اما عموماً پذيرفته شده است سايمون ويزنثال، تعقيبكننده مشهور جنايتكاران نازي، اولين كسي است كه اين رقم را طرح كرده است. او چگونه به اين رقم رسيده است؟ "يهودا باوئر "، مورخ اسرائيلي گزارش ميدهد كه ويزنثال در يك گفتگوي خصوصي به او گفته است كه اين رقم را بسادگي از پيش خود ساخته است.
بطور خلاصه براساس تحقيق نوويك، سايمون ويزنثال يك دروغگو است و بس، رقم 11 ميليون دروغ است. ظاهراً ويزنثال اين رقم را از پيش خود ساخته است. بنابراين دفعه بعد كه شنيديم ويزنثال استدلالي در مورد هولوكاست كرده است، اين آگاهي را از پيش داريم. همانطور كه "منكران كذايي هولوكاست " بارها گفتهاند مشكل اين است كه جزئيات اندك ديگري (البته نه چندان اندك) در مورد هولوكاست وجود دارند كه در نظر گرفته نشدهاند.
نوويك همچنين نكتهاي جالب را فاش ميسازد كه مبنايي براي استدلالهاي كساني كه "منكر هولوكاست " ناميده ميشوند فراهم ميكند؛ منكران هولوكاست مدعي هستند كه بسياري از يهوديان اروپاي شرقي كه گفته ميشود در آشويتس با گاز كشته شدهاند يا در جبهه شرقي نبرد با مسلسل قتلعام شدهاند درواقع در شوروي و مناطق تحت اشغال آن مكاني امن براي خود يافته بودند.
نوويك اظهار ميدارد كه "بزرگترين و تنها رقمي كه به تعداد يهوديان (آن يهودياني كه بلافاصله در دوره پس از جنگ ناپديد شدند) افزوده مي شود، يهوديان لهستاني است كه در طول جنگ به عنوان مهاجر در اتحاد جماهير شوروي قرار داشتند. آنها پس از توقفي كوتاه در گورستان بزرگ يهوديان كه همان لهستان پس از جنگ بود، معمولاً به سفر خود بسوي غرب ادامه ميدادند. "
بنابراين نوويك عملاً بر اظهارات دكتر والتر سانينگ صحه ميگذارد (لااقل تا حدودي)؛ سانينگ در مطالعه ساختارشكن خود با نام انحلال يهوديان اروپاي شرقي اظهار مي دارد كه بسياري از يهوديان اروپاي شرقي كه گفته ميشود در اتاقهاي گاز آشويتس كشته شدهاند در واقع از جنگ نجات يافته و به شوروي و مناطق تحت اشغال آن رفتهاند.
• موزه يادبود هولوكاست در واشنگتن، محلي براي دروغ پراكني
اين نمايش حاوي نامهاي به تاريخ آگوست 1944 بود كه از "لئون كوبويتزكي "، رئيس دپارتمان نجات كنگره جهاني يهود، به معاون وزير جنگ، "جان مككلوي " و بدون امضا ارسال شده بود، در اين نامه يكي از اعضاي مجلس چكواسلواكي خواستار بمباران آشويتس شده بود. البته نامه يك ماه بعد كوبويتزكي نمايش داده نميشود كه در آن مطلقاً با بمباران مخالفت كرده بود به اين دليل كه "اولين قربانيان اين بمباران يهوديان خواهند بود. "
نوويك ميافزايد: "خلاصه جلسات هيئت رئيسه آژانس يهود، به رياست "بنگوريون " (كه بعدها نخستوزير اسرائيل شد) نيز نمايش داده نميشود كه در آنها اين ايده بررسي شده و نتيجه اين بود كه "نبايد به متفقين پيشنهاد شود مكانهايي كه يهوديان در آن هستند را بمباران كنند ". بنابراين آنچه بايد پس از اين افشاگريهاي آتشافروز نوويك پرسيده شود اين است: در موزه يابود هولوكاست آمريكا و ديگر مكانهاي اين چنيني، چه دروغهاي ديگري در مورد هولوكاست گفته ميشود؟
• خاطرات بازماندگان هولوكاست ، داستانهايي جعلي
در واقع آن خاطرات منابع تاريخي مفيدي نيستند. يا شايد برخي از آنها مفيد باشند اما نميدانيم كداميك اينگونه هستند. چند سال پيش مدير بايگاني هولوكاست "يادواشم " در اسرائيل به يك گزارشگر گفت كه اكثر 20.000 شهادتنامهاي كه جمعآوري كرده است غيرقابل اعتماد است: "بسياري از شاهدان در مكانهايي كه ادعا ميكنند شاهد خشونت و وحشيگري بودهاند، حضور نداشتهاند، اظهارات ديگران هم براساس اطلاعات دسته دومي است كه دوستانشان يا رهگذران غريبه به آنها گفتهاند. "
نوويك اشاره ميدارد كه "پريمو لِوي " - كه نوويك او را "يكي از مشهورترين شاهدان و نجاتيافتگان ميداند " - اين پديده را به اين صورت توصيف ميكند:
بخش اعظمي از شاهدان ... خاطراتي مبهم و تصنعي را نقل كردهاند كه اغلب براي خودشان ناشناخته بوده و تحت تأثير اطلاعاتي بوده است كه بعدها مطالعه كرده و يا از ديگر داستانها برداشت كرده بودند. ... اغلب ابتدا يك خاطره در ذهن ساخته ميشود و به شكل يك داستان بيان مي شود و در ساختار كليشهاي برده ميشود ... متبلور، تكميل و آراسته شده و به عنوان يك خاطره اصل بيان شده و بر اين مبنا گسترش مي يابد.
نوويك اشارهاي هم به "دبورا ليپشتات " مشهور ميكند؛ او يك شخصيت برجسته در ترويج صنعت هولوكاست است كه در اثر عملكرد متملقانه رسانهها در مورد او، تقريباً به نمادي از هولوكاست تبديل شده است. به گفته نوويك: "هنگامي كه اسنادي بدست آيند كه نشان ميدهند يك خاطره مربوط به هولوكاست كه بسيار معتبر دانسته شده است، كاملاً جعلي است، آنگاه دبورا ليپشتات كه از اين خاطرات در آموزش هولوكاست استفاده ميكند، اعتراف ميكند كه اگر اين مسئله پيش آيد، مسائل بگونهاي به هم پيچيده خواهند شد اما تأكيد ميكند كه خاطرات هنوز هم به عنوان يك رمان و داستان بسيار موثر خواهند بود. "
• هولوكاست ، تجارتي پرسود
"سم بلزبرگ "، ميلياردر كانادايي – كه بيشترين كمك مالي را به مركز حامي هولوكاست سايمون ويزنثال در لسآنجلس كرده است - به اين كنايه اشاره كرده و بيان ميكند كه درحالي كه موسسههاي خيريه قانوني يهودي در گرفتاري هستند، با اين حال وقتي مسئله بودجهگيري در ميان باشد هولوكاست هميشه كار خواهد كرد. كتاب نوويك عليرغم كاستيهايش، بررسي خيرهكنندهاي در اين مورد ارائه ميدهد كه چگونه "هولوكاست تا اين اندازه در فرهنگ ما بزرگ شده است. " كتاب او از بسياري جهات عملاً تاريخچه پشت پرده عملكرد جامعه يهوديان آمريكا را از سال 1933 ارائه كرده و حتي بطور عميقتر مطمئناً آخرين كلام را در مورد هولوكاست گفته است، گرچه هرگز قصد اين كار را نداشته است.
مفهوم كلي كه نوويك ارائه ميكند اين است كه اكنون بحث واقعي در جامعه يهوديان اين است كه آيا هولوكاست بايد به عنوان يك واقعه تعيين كننده در فرهنگ، مذهب و تاريخ يهود بطور پيوسته يادآوري شود يا خير.
• كتاب نوويك ، رهيافتي جديد به هولوكاست
اين واكنش تقريباً بصورت قرينه واكنشي است كه با حرارت و سروصداي فراوان نسبت به فيلم فهرست شيندلر اثر استيون اسپيلبرگ، صورت گرفت. بسياري از مردم كه از داستانهاي مربوط به هولوكاست خسته شده بودند اين فيلم را بايكوت كردند و اظهار داشتند كه علاقهاي به ديدن نمايش "كشتار يهوديان با گاز " نيستند، در حالي كه درواقع اسپيلبرگ سابقاً هرگز چنين چيزي را نمايش نداده بود.
در حقيقت آن فيلم شايد بيشتر از اين لحاظ قابل توجه باشد كه اسپيلبرگ هرگز كشتار يهوديان با گاز را در آن نمايش نميدهد. در عوض صحنهاي دراماتيك را نمايش ميدهد كه در آن زندانيان يهودي بطور آزاد و آشكار با هم بحث ميكنند كه آلمانها بخاطر يك دليل اساسي هرگز يهوديان را نابود نخواهند كرد و به اين نتيجه ميرسند كه آن دليل اين است: "آنها به ما به عنوان نيروي كار نياز دارند. "
در هر صورت كتاب نوويك رهيافتي جديد به افسانه هولوكاست كه بسياري از مردم را ناآرام كرده است، ارائه ميكند. خواندن اين كتاب بسيار جذاب است چرا كه حكايتهاي جالب و كمتر شنيده شدهاي را در كنار هم آورده است كه در مورد تبليغ عمومي هولوكاست است، اين تبليغات نتيجه فعاليتهاي پشت پردهاي است كه تا كنون به اين صورت انتقادي و كامل مورد تحليل و موشكافي قرار نگرفته بود.
دو مجله مشخصاً يهودي به نامهاي "جمهوري جديد " و "ملت مقالاتي " در بررسي كتاب نوويك منتشر كردند، عنوان اين مقالات خود به اندازه كافي روشنگر است. عنوان مقاله مجله جمهوري جديد (كه در تاريخ 19 و 26 جولاي 1999 منتشر شد) "حقيقت بيمارگونه " و عنوان مقاله مجله ملت (كه در تاريخ 12 جولاي 1999 منتشر شد) "اصول آفرينش هولوكاست " است. (كه سوءاستفادهاي آشكار از "تجديدنظرطلبي هولوكاست " است، يعني موضوعي كه بسيار در مورد آن بحث شده و به اشتباه – از جمله توسط خود نوويك - "انكار هولوكاست " ناميده ميشود). واضح است كه كتاب نوويك باعث شده است كه بسياري از مردم احساس ناراحتي كنند. اين تنها "منكران هولوكاست " نيستند كه اوضاع را برهم ميزنند.
حقيقت اين است كه كساني كه "منكر هولوكاست " ناميده ميشوند، جزئيات تاريخ را بررسي كرده و بيان كردهاند كه هولوكاست به آن صورت كه به ما گفته شده، نبوده است.
اما در عين حالي كه تجديدنظر طلبان هولوكاست آرايش گستردهاي از نوشتجات را ترتيب دادهاند، بسياري از تلاشها و كتابهاي آنها به اندازهاي طولاني و پيچيده است كه نيازمند زمينه تاريخي و علمي زيادي است و مردم عامي و معمولي، زمينه لازم براي فهم آن را ندارند. نتيجه اين است كه درختها مانع اين ميشوند كه فرد جنگل را ببيند.
عدم موفقيت در گرفتن نتايج سياسي از تحقيقات تجديدنظرطلبانه، يك فاجعه واقعي است. تجديدنظرطلبان هولوكاست بايستي بياموزند كه يافتههاي مسلماً بحثبرانگيز خود را به مخاطبان گستردهتري ارائه كنند.
كساني كه از افسانههاي هولوكاست حمايت ميكنند منابع گستردهاي را در اختيار دارند و منابع تجديدنظرطلبان هولوكاست درمقابل آن ناچيز است: آنها بايد صرفاً بر هوش و ابتكار خود متكي باشند. آنها با رسانههايي متخاصم و جامعهاي كه با وجود شيفتگي رسانهها به هولوكاست، به ندرت اهميتي به اين موضوع ميدهند، روبرو هستند.
• نفوذ هولوكاست در جنبههاي گوناگون زندگي مردم آمريكا
نوويك، پديدهاي كه ما آن را "هولوكاست بيپايان " در رسانهها ميناميم را بگونهاي بيپرده توصيف ميكند كه موجب ناراحتي كساني ميشود كه معتقدند سلطه يهوديان بر رسانههاي آمريكا يك "شايعه " است. نوويك صادقانه تصديق ميكند كه، يهوديان نقشي مهم و تأثيرگذار در هاليوود، صنعت تلويزيون و دنياي انتشار روزنامه، مجله و كتاب بازي ميكنند. هركس كه توجه گسترده رسانهها به هولوكاست در سالهاي اخير را بدون ارجاع به اين واقعيت توصيف كند، يا سادهلوح است و يا فريبكار.
همچنين تمامي سياستمداران معتبر آمريكا امروزه تلاش فراواني ميكنند كه در هر فرصت ممكن به هولوكاست اشارهاي داشته باشند، نوويك با كنايهاي آشكار اظهار ميدارد كه اين تمجيدات از اسرائيل توسط سياستمداران (و لفاظي در مورد هولوكاست) در واقع نوعي تكلم بطني و "عملي مقدس " است؛ اين نتيجهگيري مطمئناً موجب ناراحتي كساني (خصوصاً يهوديان آمريكايي) ميشود كه معتقدند وقتي سياستمداران از اسرائيل تمجيد ميكنند و بخاطر تراژدي هولوكاست ابراز تأسف ميكنند، منظورشان واقعاً همان چيزي است كه ميگويند.
به گفته نوويك: "درست شبيه احوالپرسي تشريفاتي كه در آن در مورد سلامتي يكديگر ابراز نگراني ميكنيم (حال شما چطور است؟)، تصديق تشريفاتي قربانيبودن ديگر گروهها، يك حركت ارزنده و از روي حسننيت است. اما فرد بايد مراقب باشد كه تصور نكند اين سپاسگذاريها نشاندهنده احساسات عميق و طبيعي است ... "
نوويك بدرستي ميافزايد كه "پاداش سياسي براي حمايت از اسرائيل روشن و قابلتوجه است؛ از سوي ديگر [عدم حمايت] فقط شرايط را سختتر ميكند ... در روابط متقابل ميان (كميتههاي عمليات سياسي (PAC) يهود) و قانونگذاران، ترس و حرص حكم ميكند. "
او همچنين فاش ميسازد كه كلمه كليدي جديد كه به "سنن يهودي-مسيحي " اشاره دارد، محصول تبليغات دوران جنگ است كه با اهداف سياسي جعل شده و هيچ مبناي در وقايع تاريخي يا تاريخچه آموزههاي يهودي يا مسيحي ندارد.
به گفته نوويك، "در دوران هيتلر بود كه آمريكاييهاي حامي يهود، "سنن يهودي-مسيحي " را ابداع كردند تا با گفتمان بيگناه يا نهچندان بيگناهي كه از حمله استبدادي به "تمدن مسيحي " سخن ميگفت مبارزه كنند. " بطور خلاصه اين اصطلاح با اين هدف ابداع شد تا اين تصور را از بين ببرد كه چيزي به عنوان "تمدن مسيحي " در بالاترين سطح وجود دارد.
نوويك اشاره ميكند كه حتي در دوران جنگ، تبليغات رسمي دولت آمريكا (و همچنين تا حدودي جامعه يهود) عليه آلمانها باعث كماهميت شدن رفتار آلمان با يهوديان شد. در واقع به گفته نوويك اتحاديه ضدافترا (ADL) بيناي بيريث بسيار نگران بود كه آمريكاييها يهوديان را بخاطر جنگ مقصر بدانند. بلافاصله بعد از حادثه بندر پيرل رئيس ADL هشدار داد كه اين جنگ "صدها هزار خانواده داغديده، در پي خواهد داشت كه بخش قابلتوجهي از آن تحت تأثير اين عقيده بودند كه اين جنگ، جنگي يهودي است. "
نوويك فاش ميسازد كه لئو روستن – نويسندهاي يهودي و رئيس بخش تبليغات ويژه ضدآلمان در دفتر اطلاعات جنگ كه با نام دپارتمان "ماهيت دشمن " شناخته ميشد - از تأكيد بيش از حد بر جنايات نازيها عليه يهوديان، هراس داشت.
روستن و رهبران يهود مشاهده كرده بودند كه يهودستيزي فراواني در ميان سربازان ارتش آمريكا وجود دارد كه ممكن بود منتج به همدردي سربازان آمريكايي با آلمانها شود. (اين يكي از دليلي بود كه ژنرال آيزونهاور، بلافاصله پس از تسليم شدن آلمان دستور مشهور "عدم دوستي " را صادر كرد و سربازاني كه روابط شخصي با آلمانها داشتند را مجازات كرد).
به گفته روستن: "اگر مسئله جنگ با هيتلر و نازيها منحصراً يهودي نباشد، تأثير بيشتري بر آمريكاييهاي معتدل خواهد داشت. " به عقيده نوويك با در نظر داشتن اين مسئله تبليغاتچيان آمريكايي تلاش كردند كه نازيها را "دشمن همه، نشان دهند تا بجاي محدود كردن حوزه قربانيان نازيها، آن را گسترش دهند. "
پروفسور پيتر نوويك اظهار ميدارد كه در بحث عمومي در مورد هولوكاست "بيش از همه از متن اعتراف مارتين نيمولر درمورد شكست اخلاقياش در دهه 1930، نقل قول شده است كه بيان ميدارد ":
ابتدا آنها به دنبال كمونيستها آمدند، اما من كمونيست نبودم، بنابراين چيزي نگفتم. سپس به دنبال سوسيال دموكراتها آمدند، اما من سوسيال دموكرات نبودم، پس كاري نكردم. بعد به دنبال اعضاي اتحاديههاي كارگري آمدند، اما من عضو اين اتحاديهها نبودم. و آنگاه به دنبال يهوديان آمدند ولي من يهودي نبودم و چيزي نگفتم. سپس وقتي به دنبال من آمدند ديگر كسي باقي نمانده بود كه از من حمايت كند.
با اين حال نوويك فاش ميسازد كه ترجمههاي مشهوري كه از اين نقل قول در آن استفاده شده است، كاملاً دقيق نيستند. او در كتاب هولوكاست و زندگي آمريكايي فاش ميسازد كه چگونه بيرحمانه از اين نقل قول سوءاستفاده شده است:
مجله تايم، "ال گور " معاون رئيس جمهور، و سخنگوي كنوانسيون جمهوريخواهان در سال 1992، با جابجا كردن يهوديان در ليست نيمولر از جايگاه آخر به اول، از دايرهالمعارف هولوكاست پيروي كرده و گفتهاند: "اول آنها به دنبال يهوديان آمدند. " تايم، ال گور و سخنگوي جمهوريخواهان، كمونيستها و سوسيال دموكراتها را ناديده گرفتهاند؛ ال گور اعضاي اتحاديههاي كارگري را نيز ناديده گرفته است.
هر سه كاتوليكها را (كه در ليست اصلي نيمولر وجود نداشتند) به اين ليست افزودهاند.
در نسخهاي از اين نقل قول كه در موزه يادبود هولوكاست در شهر بوستون، يك شهر كاملاً كاتوليك، قرار دارند نيز، كاتوليكها به ليست افزوده شدهاند. موزه يادبود هولوكاست آمريكا، ليست اصلي و ترتيب آن را حفظ كرده و فقط با احتياط كمونيستها را حذف كرده است. در ديگر نسخهها همجنسبازان نيز به ليست نيمولر افزوده شدهاند.
بطور خلاصه، به نقطه اول باز ميگرديم و عبارت "سنن يهودي - مسيحي " چيزي بيش از تبليغات دروغين دوران جنگ نيست. عليرغم تصور رايج امروزي اين مفهوم، موضوعي جعلي است و هيچ ارتباطي با آموزههاي الهي ندارد. اين باعث روشنتر شدن اصطلاحي ميشود كه اكثراً مورد سوءاستفاده قرار گرفته و در واقع در تمامي بيانيههايي كه از اين موضوع مذهبي ممنوعه سخن گفته شده است، الزاماً بكار رفته است.
بنابراين گرچه كميته يهوديان آمريكا در مبارزه با نمايش سنتي آمريكايي دلبستگيهاي مذهبي، نقش مهمي را ايفا ميكند، مفهوم جعلي "سنن يهودي - مسيحي " هنوز هم يك ابزار تبليغاتي مفيد براي جاودانسازي داستان هولوكاست است.
• قرباني بودن ، سرمايه يهوديان
شايد يك نمونه عالي از اين پديده (همانطور كه نوويك اشاره ميدارد) شخصيت تلويزيوني، اپرا وينفري باشد كه زماني با جديت گفته بود: "من با ديدن فيلم فهرست شيندلر به انسان بهتري تبديل شدم. " شايد خانم وينفري واقعاً چنين منظوري داشته باشد. شايد هم اينگونه نباشد، يعني شايد واقعاً اين منظور را نداشته باشد كه بسياري از يهوديان آمريكايي ميترسند كه "اين هولوكاست ممكن است در آمريكا رخ دهد. " نوويك ميگويد كه در اوايل دهه 1970 واشنگتون پست در مصاحبه با شخصيتهاي برجسته يهودي اين سوال را پرسيده بود كه: "به نظر شما ممكن است [هولوكاست ديگري] دراينجا رخ دهد؟ " پاسخ اين بود: "اگر شما بطور كلي با تاريخ آشنا باشيد نميگوييد ممكن است اين مسئله رخ دهد بلكه ميگوييد احتمالاً اين مسئله روي خواهد داد " يا "موضوع رخ دادن يا ندادن آن نيست بلكه زمان رخ دادن آن است. "
موضوع "يهودستيزي " به مدتها پيش از هيتلر بازميگردد و در كاريكاتورها با عنوان "ملت برگزيده " نمايش داده ميشد؛. در يكي از اين كاريكاتورها يك دورهگرد يهودي كه وسايل، موزيك، شعر، سياست، علم، ادبيات، ميهنپرستي – و سفته - را با خود حمل ميكند به بيسمارك، صدراعظم آلمان (با عصاي سلطنتي) و هتلداران آمريكايي، هيلتون و كوربين كه او را از هتلشان بيرون كردهاند دهنكجي ميكند و به شكنجهگران غيريهودي خود ميگويد: "من هجده قرن است كه با اين چيزها پيشرفت كردهام؛ آقايان محترم ادامه بدهيد، آزار و اذيت به تجارت من كمك ميكند. "
بنابراين احتمالاً يهوديان آمريكا در حال فعاليت براي جلوگيري از يك "هولوكاست ديگر " هستند. در عين حال – بطرزي غير قابل توضيح - به نظر ميرسد كه آنها از فجايع گذشته لذت ميبرند.
از قرار معلوم يك سري تفكرات مشخص به اين صورت وجود دارند كه يهوديان امروزي در آمريكا و سراسر جهان خصوصاً اسرائيل بخاطر قرباني بودنشان، وضعيتي خاص دارند كه اين وضعيت در اظهار نظر ديويد سينگر از كميته يهوديان آمريكا نيز مشهود است، او ميگويد منكران هولوكاست به دنبال غارت سرمايه اخلاقي يهوديان و كشور اسرائيل هستند. " در واقع قرباني بودن به يهوديان و اسرائيل وضعيت خاص يا به گفته سينگر "سرمايهاي اخلاقي " داده است.
به گفته نوويك يهوديان امروزه "به نظر ميرسد كه به هولوكاست افتخار ميكنند، " و به فجايع آن ميبالند. با اين حال نوويك نتيجه ميگيرد كه "به نظر ميرسد [فيلسوف يهودي] اميل فكنهايم درست ميگويد كه فراموش كردن قربانيان هيتلر توسط يهوديان به منزله اين است كه "پيروزي پس از مرگ " هيتلر را به او اعطا كنند. " نويد ميافزايد "اما پيروزي پس از مرگ بزرگتر براي هيتلر اين است كه بطور ضمني تعريف او از ما به عنوان موجوداتي پست را با تبديل كردن هولوكاست به تجربه نمادين يهوديان، تأييد كنيم. "
همانطور كه درمقاله مجله ملت آمده است در دوره پس از جنگ اين مسئله متفاوت بود و "يهوديان خود را به عنوان يك گروه از گروههاي بسيار زيادي ميدانستند كه دچار خسارات فراوان و اندوهآوري شدهاند " مثل هزاران خانواده آمريكايي كه پسران خود را در نبردهاي نظامي براي نجات يهوديان اروپا از دست دادند.
بنا بر مقاله مجله جمهوري جديد، نوويك تا اندازهاي معتقد است كه "ما بيش از حد هولوكاست را يادآور ميشويم ... و همانطور كه مجله جمهوري جديد اظهار داشته يهوديان آمريكا به وفاداري به آيين ديني مرگ قسم خوردهاند. " و آنگاه همانطور كه مجله ملت بيان ميكند: "نوويك عقيده خود را اينگونه بيان ميكند: وضعيت فعلي آگاهي از هولوكاست براي يهوديان خوب نيست. اين وضعيت مسيري منفي براي يهوديان براي ابراز خود به عنوان يك ملت ايجاد كرده و مسيري مخرب براي برقراري رابطه ميان يهوديان و ديگران فراهم ساخته است. "
نوويك اشاره ميدارد كه برخي از رهبران جهان يهود نگاهي مثبت دارند و اينگونه تصور نميكنند كه مردم جهان به دنبال ايجاد "هولوكاستي ديگر " عليه يهوديان هستند. گرچه شخصي به زيبايي گفته بود كه "روزنامههاي يهودي امروزي تماماً در مورد تاريخچه كساني كه يهوديان از آنها متنفرند و كساني كه به اعتقاد يهوديان، از يهوديها متنفرند، است " همه يهوديها صرفاً به دنبال اين نيستند كه يك ليست كامل از دشمنان حقيقي و كساني كه تصور ميشود دشمن يهوديان هستند، داشته باشند.
به گفته نوويك هنگامي كه نخست وزير وقت اسرائيل، اسحاق رابين از يهوديان خواسته بود كه بيشتر در مورد دوستان و دشمنانشان صحبت كنند و روزنثال، سردبير يهودي نيويورك تايمز، علناً با اين نگاه مثبت رابين مخالفت كرد، هنري سيگمن –رئيس كنگره يهوديان آمريكا كه خود را يك نجاتيافته از هولوكاست ميداند- در عمل اينگونه واكنش نشان داد كه اظهارات رابين "كاملاً آزادانه " است. "
بنابراين اميدهايي براي كساني كه ميخواهند يهوديان را به جريان اصلي جامعه برگردانند وجود دارد، كساني كه نميخواهند ببينند يهوديان با تأكيد بر تهديد فرضي كه از جهان غيريهود، نسبت به يهوديان وجود دارد، به منزوي كردن خود ادامه ميدهند.
با اين حال نوويك اظهار ميدارد كه: "در سالهاي اخير براي يهوديان آمريكا نه تنها مجاز بلكه در برخي محافل ستودني شده است كه وفاداري به يهود را برتر از وفاداري به آمريكا بدانند، " خاخام هاسكل لوكستين در اين خصوص گفته است: "ما در درجه اول يهودي هستيم و بقيه موارد در درجه دوم قرار دارند. "
در واقع در پايان اكثر آمريكاييها عملاً جرم هولوكاست را بر عهده نميگيرند و احساس شرمندگي نميكنند. آنها شبها را بخاطر افسانه 6 ميليون يا 7 ميليون يا 11 ميليون (رقم جعلي سايمون ويزنثال) يا حتي 40 ميليون – رقمي كه زماني ادعا ميشد - بيقرار نخواهند بود.آنها خود را با "اختلالات روحي " –تعبير نويسنده يهودي، سيلويا تننبام- آشفته نميكنند؛ كساني به اين اختلالات مبتلا هستند كه "در افسانههاي گوناگون هولوكاست غوطهور هستند " و برنارد واسرستين، نويسنده يهودي اين اختلالات را با طعنه، "عقده مردهگرايانه " مينامد.
بسياري از نويسندگان يهودي همينگونه فكر ميكنند. دكتر آلفرد ليلينتال يهودي، يكي از اولين منتقدان آمريكايي اسرائيل، گفته است كه هولوكاست "يك آيين ديني و حكومت ديني " در ميان كساني است كه تحت سلطه فكري اسرائيل هستند. لئون ويسلتير، فرزند نجاتيافتگاني از هولوكاست، كه يك يهودي معترض است با صراحت ميگويد كه مركزيت هولوكاست براي يهوديان آمريكا "عملاً بصورت يك آيين مرگ محسوب ميشود. "
ويسلتير با شجاعت و تعجب ميپرسد كه چه تعداد از يهوديان آمريكا "در مورد شاعران قرون وسطي يهود، دارائي فرهنگي و فلاسفه يهودي چيزي ميدانند؟ "
افراد درست انديش از هر نوعي كه باشند با اظهارات اسحاق رابين در سال 1995 در رد تقاضاي تحقيق درمورد جنايات جنگي طولاني مدت اسرائيل عليه زندانيان سياسي مسلمان و مسيحي فلسطيني، موافق هستند. او اظهار داشته بود كه: "قصد نداريم كه اتفاقات گذشته را – نه در مورد ما و نه در مورد فلسطينيان - بازخواني كنيم. "
حق با رابين است. اظهارات او ميتواند در مورد هولوكاست هم بكار رود. يك بار ديگر به اين جمله توجه كنيد: "قصد نداريم كه اتفاقات گذشته را –نه در مورد ما و نه در مورد آنها- بازخواني كنيم. "
اين تمام آن چيزي است كه ميخواستيم از حاميان هولوكاست بشنويم، و ميدانيم آنها چه بايد بگويند. پيام آنها تا اندازهاي شايع است و در كتابها، روزنامهها، تلويزيون و راديو ارائه شده است كه در واقع فرار از هولوكاست در آمريكا ممكن نيست.
در اثر كار محققان منصف – همان كساني كه منكر هولوكاست خوانده ميشوند و حقايق جديدي را ارائه كرده و افسانههاي گذشته را كنار زدهاند - ما ميتوانيم با حذف هولوكاست از مباحث تاريخي وارد قرن 21 شده و از نو شروع كنيم.
هولوكاست تمام شد. ديگر از هولوكاست سخن نگوييد. منبع: خبرگزاری فارس
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}